یارب

سایت کربلایی حسن توزی بندر گناوه

یارب آن یار سفر کرده نیامد خبرش.     کس نداند بکجا رفت و چه آمد به سرش. مهر بی مهر تو گربود کجا داشت ضياء.     ماه تابنده شود چون بتو افتد نظرش. بلبل از هجر رخش

یارب

نویسنده ی این مطلب: سایت کربلایی حسن توزی
تاریخ ارسال مطلب: چهارشنبه 21 خرداد 1393
مطلب در موضوعاتمشتاق ظهور ،
یارب

یارب آن یار سفر کرده نیامد خبرش.

    کس نداند بکجا رفت و چه آمد به سرش.

مهر بی مهر تو گربود کجا داشت ضياء.

    ماه تابنده شود چون بتو افتد نظرش.

بلبل از هجر رخش ناله نماید بچمن.

    میبرد دل ز بشر ناله مرغ سحرش.

اينهمه ناله و آهی که نمودم ز فراق.

    سیلم از دیده روان گشت و ندیدم اثرش.

کس نیامد به عیادت دل بیمار مرا.

     تا که صد تیر زمژگان تو آمد بسرش.

 

ارسال دیدگاه

کد امنیتی رفرش